همیشه از بیلبوردهای که با تبلیغات زردنبو نمای شهر و دیوارها را بهم میریزند، غصهام میگرفت. از تبلیغات انواع تایدها گرفته تا دورههای موفقیت و بستههای کنکوری خانه خراب کن.
با خودم فکر کردم اگر دیوار یا بیلبوردی به من بدهند، چه کار میکردم؟ که هم نما را بهم نریزم و هم چیزهایی معرفی کنم که باعث شود مخاطبم رشد کند و هیچ شکی در سازنده بودن آنها نداشته باشم.
پس تصمیم گرفتم قسمتی از سایتم را به معرفیِ وبسایت دوستانم اختصاص بدهم. دوستانی که مدام به وبسایتشان سر میزنم و خیلی الهامبخش هستند.
…
من هدفم این نیست رویای آیندهی بهتر را بهتان نوید بدهم. اما معتقدم کارهایی که الان انجام میدهیم، میتواند تلاشی برای آیندهایی بهتر باشد.
در ابتدا میتوانیم از سه فعالیت مهم که برای گامهای اول مناسب هستند، شروع کنیم.
- مهارت یادگیری، یک هنر است و نمیتوان هردمبیلی آن را پیش برد. با دانستن این مهارت میتوان برنامه یادگیری برای خودمان داشته باشیم و هرگز از یادگرفتن دست نکشیم. برای این مهارت کافی است سری به وبسایت متمم از آقای محمدرضا شعبانعلی بزنید. البته خواندن وبسایت شخصی محمدرضا شعابنعلی هم جز واجبات است. کلا در این وبسایت از هردمبیلی در میآیید و میتوانید همهی مهارتهایتان را توسعه بدهید و مدیران خوبی بشوید.
- بعد از آن که مهارت را یادگرفتیم نوبت به پیدا کردن سوخت به دانشمان است. این سوخت را میتوان در کتاب ها یافت. اگر ذهنتان هنوز درگیر این است که چرا باید کتاب خواند؟ وبسایت آقای میثم مدنی به شدت پیشنهاد میشود.
هشدار: با ورود به وبسایت ایشان امکان تناسخ به کرم کتاب شدن بسیار است.
- از همان دوران مدرسه میدانیم که خواندن همیشه با نوشتن همراه است. اگر که دوست دارید از احوالات خودتان داستان بنویسید، یا نه هیچ علاقهایی ندارید، میخواهید جستار بنویسید تا دانشتان را ارائه بدهید، یا نه باز علاقهایی ندارید، یا با خودتان میگویید: ای بابا عجب گیری کردیم ما نخوایم بنویسیم باید کیو ببینیم، باز نوشتن به کارتان میآید. حداقل که برای رشد فردیتان احتیاج دارید که بنویسید، به محتوا چه در وبسایت و چه در کاغذی که قرار است به سوی یار برود، احتیاج که دارید. در اینجا وبسایت آقای شاهین کلانتری پا به میدان میگذارد. فقط کافیست چرخی در آن بیندازید.
بخش داستان
نوبتی هم که باشد نوبت داستان است. برای شناختن روحیات انسانی یا جو جامعه حتما که نباید کتابهای سخت روانشناسی یا جامعه شناسی خواند. از دل داستانها هم میتوان با شخصیتهای مختلف و سیاستها آشنا شد. زندگیهای زیادی تجربه کرد. قهرمانها و ضد قهرمانهای زیادی دید.
- داستانهای کوتاه چندکلمهای را خواندهاید؟
الان میخواهم دوستی را معرفی کنم که دستی بر جادوی نوشتن داستان فقط با چند کلمه دارد.
داستانکهایی خلق میکند وسیع و بلند.
داستان، یگانه زبانی است که الفبای آن در روان بشر جاری است.
این گزین گویهی او را بسیار دوست داشتم و برجانم نشست.
- داستانهای ژانر گمانهزن در ایران بسیار کم است.
منابع بسیار کمی هم برای آموزش وجود دارد و حتی میشود گفت اصلا وجود ندارد.
از دوستی پرسیدم که چرا در ایران در حق این ژانرها کمکاری شده است؟
گفت: گفت شاید بخاطر فرهنگ است. ژانرهای داستانی براساس فرهنگها و اعتقادات شکل میگیرند.
اما باز دلیل نمیشود که خودمان را از این ژانرها محروم کنیم. عاشقان این ژانرها کم نیستند. برای مثال:
خانوم مبینا ایمانی گندالف نویسندهها.
با مقالههای جذاب و خواندنی. در ژانر گمانهزنی فعالیت میکنند. اگر از عاشقان ارباب حلقهها و تاج و تخت هستید و میخواهید با ژانر گمانهزن آشنا شوید پیشنهاد میکنم مقالهی «ادبیات گمانه زن را بشناسیم» را که خود خانوم مبینا ایمانی نوشتهاند را بخوانید.
داستاننویسی که به خلق جهان وهمآلود معتاد است. ایشان هم نویسندهی ادبیات گمانهزن هستند. وبسایتشان از داستانها و روایتها و رمان پر است. او میگوید:
هیچ کدام از آدمها نمیدانند که خلق به چه معناست تا زمانی که آن را از نزدیک لمس نکرده و طعمش را نچشیده باشند. لعنتی خوش طعم.
این یکی هم به جانم نشست.
خوب هرچند که در این ژانر همه چیز کم است اما بالاخره چیزهایی است که با آنها شروع کنیم.
پ.ن: به زودی دوستانم را به این صفحه اضافه خواهم کرد.