ظهر که در خانه هیچکاری نمیکردم و فقط دور اتاق را میپیمودم، از فرشتههای الهام، یک ایده داستانی به ذهن من رسید. عنوان داستان« دختری که خورشید او را ترساند» است. در مورد دختری که تنها در خانه است و از پشت پنجره سایههای اجسام در حیاط را میبیند و میترسد.
تصمیم گرفتم یکبار این داستان را با دیالوگ بنویسم و یکبار هم بدون دیالوگ. تا بهتر بتوانم بفهمم داستان در کدام حالت زیبا و تاثیرگذارتر میشود.
از آنجایی که ذهن وراجی دارم و بیشتر داستانهایم را دیالوگها پیش میبرند، نوشتن داستانی که دوکلوم حرف نداشته باشد را اصلا بلد نبودم.
به مغزم فشار آوردم و یاد فیلمهای صامت افتادم. طبق معمول داداشم گوگل را باز و سرچ کردم چگونه فیلمنامههای صامت را مینویسند؟
اولین مقاله الهامبخش پیدا شد. چند فیلم کوتاه صامت هم وجود داشت و متوجه شدم که با دندان رو جیگر گذاشتن و حرف نزدن، چقدر میتوان روایتهای خوبی ساخت.
یاد جملهی تمام دلشکستهها و خسته دلان افتادم: سکوتی است به اندازه فریاد.
یک فیلم هفت دقیقهای را نگاه و سعی کردم به عنوان تمرین آن را بنویسم. تا تصویری نوشتن کمی در دستم بیاید.
خود مقاله سایت هم نکات خیلی خوبی را گفته بود.
داستان خود را به شکل یک فیلم صامت نگاه کنید و زنجیرهای از پاراگرافهای کوتاه بنویسید که آنچه مخاطب از ابتدا تا انتها میبیند را بیان میکند.
گاهی نیز دیالوگها به گفتوگویی خسته کننده تبدیل میشوند که شما باید آنها را بازنگری کنید. تصور کنید هر شخصیت چه کار اضافهای در داستان انجام میدهد. اگر احساس میکنید که نیاز است که شخصیتهایتان صحبت کنند پس آنقدر به موقعیت فکر کنید تا سرانجام راه دیگری برای ارائه اطلاعاتی که میخواهید به مخاطب منتقل کنید بیابید. شما میتوانید این کار را با نمایش فیلم در ذهن خود تا زمانی که موقعیت درست را پیدا کنید نیز انجام بدهید.
مثال: شخصیت شما، جک قرار است یک غذای شاهانه تهیه کند و شما میخواهید خواروباری که او برای تهیه غذایش خریده است را نشان بدهید. شما میتوانید او را در یک فروشگاه لوکس نشان بدهید که در حال صحبت با مسئول بخش فروش گوشت است. ولی آیا ما واقعا به دیالوگ نیاز داریم؟ نظرتان درباره اینکه او را در حال باز کردن بستههای خریدش نشان بدهید چیست؟
خلاصه این مقاله توصیههای خوبی کرده که خواندنش برهمگان واجب است. و فکر میکنم نوشتن داستانهای صامت باعث میشود جزئیات نویس و فضاساز خوبی بشویم. تمرین خوبی است برای جایگزین کردن غر زدنها که من نمیتوانم، داستانهایم روایت ندارند.
و در آخر:
«بدون دیالوگ» به معنی بدون صدا نیست: صدای سرعت گرفتن مترو، بسته شدن در یا بریده شدن یک تکه استیک میتواند در اثر بخشی عناصر صحنه بسیار موثر باشد.
پ.ن: شما میتوانید مقالهی کامل را در وبسایت فیدان بخوانید.
آخرین نظرات: