نامه به معشوق

سلام حال و احوالتت چطور است؟

غرض از نوشتن این نامه، این است که کمی در انتظار قربان صدقه‌هایت بمانم. احساس می‌کنم در دوره‌ی بدی به‌دنیا آمده‌ام. هنوز در مغز من،  سوختن در انتظار کلمه‌ای از تو در پاکت‌نامه‌ای که از بس در مسیر بوده چرک و کثیف شده‌ است، می‌گذرد. پاکتی همراه با گلی خشک و عکس سه در چهار که باید با هزار بدبختی در پستویی قایمش کنم و یواشکی ببینمش. عکسی که به اصرار من عطر همیشگی‌ات را به آن پاشانده باشی تا بتوانم تمامت را در قلب و ذهنم حس کنم.

می‌دانم. الان که این نامه را می‌خوانی شاید با خودت بگویی محال است که عکس سه در چهار برایت بفرستم. این‌روزها‌ علی‌رغم پیشرفت‌ها، عکس‌های سه درچهار زشت و دوستنداشتنی‌تر شده است.

قربانت بروم از اینکه نمی‌توانم با وجود فیلترها خط‌ لبخندت که حاصل همه‌ی خنده‌ها و هنر زمان است ببینم، حرصم می‌گیرد.

از اینکه در صفحه چت شتابزده کلمه‌ها را تف می‌کنیم، حرصم می‌گیرد.

از اینکه پیام‌هایم زیر خرواری از نوتیف‌های تبلیغات و اینستاگرام و یوتوب خفه ‌می‌شود، حرصم می‌گیرد.

از اینکه عادت کرده‌ایم با اولین چیزی که به ذهنمان آمد که از شدت سرعت چپرچلاق شده‌اند را به هم بفرستیم، حرصم می‌گیرد.

دوری‌ها را باید زیباتر پر کرد، نه با کج‌سلیقگی‌ها و چت‌های چپرچلاق شده.

من دوست‌دارم در نامه‌هایم از خیالاتم بیشتر برایت بگویم. اینکه همیشه خودم را چگونه در کنار تو تصور می‌کنم.  چگونه برایت صبحانه کنم، چگونه عطر به پیراهنت بزنم. اینکه چندتا بچه خواهیم داشت و به بچه‌هایمان یک عالمه نامه‌های عاشقانه‌ به ارث بگذاریم.

دلبندم. غرض از این نامه این است که برای فرستادن بوسه‌ایی، از ایموجی‌های زردنبوق استفاده نکنم.تمرین کنم تا با کلمات، بوسه‌هایم را روی قلبت حک کنم. خدا را چه دیدی شاید در همین حین شاعر هم شدم.

سلام خوبی؟ چخبرا؟. این کشنده‌ترین جمله، بی‌روحترین کلماتی است که دو تازه معشوق می‌توانند به هم بگویند. کسالت و ملالت عجیبی دارد. باید برای کلمات و ادای احساسات بیشتر از این‌ها جان کند.

 

این اولین نامه برای توست. خیلی لوس اما پر از احساسات نهفته است که شاید خجالت نگذارد مستقیم بگویم.

این‌را از من بپذیر.

دوست دار تو ستاره.

 

 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط